روان شناسی و مشاوره

مشاوره قبل از ازدواج

روان شناسی و مشاوره

مشاوره قبل از ازدواج

نقش مشاوره در راهنمایی

 نقش مشاوره در راهنمایی      
حال که مفاهیم راهنمایی و مشاوره روشن شد، لازم به یادآوری است که در جریان راهنمایی، معمولاً چهار خدمت ارزیابی، کسب اطلاعات، کارگماری، و مشاوره انجام می‌گیرد(این موارد، در صفحات آینده توضیح داده خواهند شد). بنابراین، راهنمایی شامل خدمات متنوعی است که مشاروه یکی از آن‌هاست.
لازم به تذکر است که همانطور که مصاحبه، در مشاوره اهمیت دارد، مشاوره نیز مهمترین خدمت راهنمایی است؛ به عبارت دیگر، مصاحبه قلب مشاوره و مشاوره قلب راهنمایی است.
سازمان راهنمایی مدار، علاوه بر مشاوره، شامل افرادی دیگری نظیر پزشک، پرستار، روان‌شناس، و مددکار اجتماعی است که هر یک در حیطه‌ی خدمات راهنمایی، وظایفی را به عهده‌ دارد. فردی که به اجرای آزمون‌های روانی می‌پردازند، یکی از اعضای سازمان راهنمای است که در مورد استعدادهای دانش‌آموزان تحقیق می‌کند، ولی مشاوره نیست. مشاوره از این تحقیقات یا خدمات سایر اعضای سازمان راهنمایی، در مشاوره استفاده می‌کند.
با وجود آنکه سایر کارکنان راهنمایی نقش پراهمیتی دارند، می‌توان گفت که مشاوره، هسته ی اصلی فعالیت‌های برنامه‌ راهنمایی است. به طور خلاصه، در مورد نقش مشاوره در راهنمایی می‌توان گفت:
راهنمایی یک برنامه‌ی کلی است که مشاوره، جزئی از آن است.
 هدف‌های راهنمایی
از نظر راجرز، هدف‌ راهنمایی هم مانند بسیاری از حرفه‌هایی که جنبه‌ کمک و یاری دارند، آن است که از طریق کمک به افراد، رشد شخصی، روانی و بلوغ اجتماعی را در آنان تسهیل کند.
به نظر عده‌ای دیگر از متخصصان، هدف راهنمایی آن است که به فرد کمک کند تا خود و محیط خویش را بشناسد و خود را با محیط خویش ربط دهد و سازگار کند. ولی هدف‌های مذکور و نظایر آن، به صورتی کلی بیان شده‌اند، و لازم است بیشتر توضیح داده شوند. برای این منظور، می‌توان هدف‌های راهنمایی را به دو قسمت تقسیم کرد: هدف‌های آن، و هدف‌های غایی.
برای مثال، هرگاه غرض از راهنمایی، یاری دانش‌آموز در شناسایی و حل مشکلاتی از قبیل مسائل خانوادگی، مالی، یا هدایت حرفه‌ای و تحصیلی باشد، هدف‌های آنی مورد توجه است. در این موارد، سعی شده است دانش‌آموزان با موقعیت‌های محیطی و استعدادهای خود آشنا شوند و برای حل مشکلات خود، راه مناسبی را انتخاب کنند. در واقع این گونه راهنمایی، برای جلوگیری از بروز خطا به کار می‌رود و بیشتر جنبه‌ پیشگیری دارد.
در هدف‌های غایی، پرورش اعتماد به نفس، توانایی تشخیص برای اخذ تصمیم، و قادر ساختن فرد به حل مشکلات خویش در مراحل بعدی زندگی، مورد نظر است.
البته، جدا کردن این دو هدف از یکدیگر مشکل است و در غالب موارد نمی‌توان بین آن‌ها مرزش مشخصی قائل شد؛ زیر ا ممکن است اقدام در جهت هدف‌های آنی، دستیابی به هدف‌های آتی را باعث شود یا برعکس، پیشرفت در جهت هدف‌های آتی، موجب برآورده ساختن هدف‌های آنی شود. چنانچه در برنامه‌ی راهنمایی تنها به هدف‌های آنی اکتفا شود. این برنامه به وظیفه‌ی خود عمل نکرده و کار را ناتمام گذاشته است. به همین دلیل، مشاوره باید هر دو هدف را مورد نظر قرار دهد وبه هدف‌های غایی، توجه به خصوصی مبذول دارد.
در کشورهای مختلف، هدف تعلیم و تربیت که راهنمایی، نقش تقویت‌کننده‌ی آن را دارد، متفاوت است. در بیشتر کشورها، سعی بر آن است که در فرد به طور فزاینده‌ای قدرت خلاقیت و خود‌رهبری به وجود آید. در این صورت، راهنمایی نیز با این هدف و بر همین اساس پایه‌ریزی می‌شود. برعکس، در بعضی کشورها به راهنمایی دانش‌آموزان در انتخاب رشته‌های تحصیلی، شغل، و رفع مشکلات آنی توجه می‌شود. در ایران که شاید بتوان ادعا کرد که تعلیم و تربیت در زمینه ایجاد قدرت خلاقیت، خودرهبری، و اعتماد به نفس در دانش‌آموزان قصور کرده است، باید راهنمایی ضمن توجه به هدف‌های عمومی آموزش و پرورش،‌ برای رسیدن به این هدف‌ها نیز توجه بخصوص و کوشش‌های لازم را به عمل آورد.
 اصول اساسی راهنمایی و مشاوره
راهنمایی و مشاوره بر اصولی استوار است که در زیر به ذکر پاره‌ای از آن‌ها می‌پردازیم:
1-   در راهنمایی، اعتقاد بر تکریم شخصیت و کرامت و فضیلت مقام انسانی است؛ به همین دلیل، مشاور مراجع را به عنوان یک انسان می‌پذیرد و در کمک به او، حداکثر کوشش خود را به عمل می‌آورد. مشاور مثل معلم نیست که با گروه سروکار داشته باشد، بلکه رابطه‌ی او با یک فرد مطرح است که باید به مقام انسانی او ارج نهد و او را به گرمی بپذیرد.
2-   مشاور باید به شخصیت مراجع احترام بگذارد و بدون توجه به عقیده، موقعیت اجتماعی، جنس، نژاد، ملیت، و وضع مالی مراجع، برای او قدر و ارزش قائل شود.          
در مشاوره، این اصل مهم است و در واقع می‌توان گفت این اصل برای روشن شدن اصل اول است و در واقع هر دو این اصول، یکی هستند؛ زیرا مرجعی که به عنوان انسان پذیرفته می‌شود، ناگزیر مورد احترام قرار می‌گیرد و از این دیدگاه، به وی توجه خواهد شد. 
فردی که در تجزیه و تحلیل‌های روانی متخصص باشد، ولی به شخص مراجع توجه نداشته باشد و ارزشی برای او قائل نشود، مشاور خوبی نخواهد بود.
3-   در مشاوره، باید حقوق مراجع محفوظ بماند و مورد احترام قرار گیرد. هر فردی قابلیت تصمیم‌گرفتن دارد و بر این اساس، تصمیم‌گیر حق مراجع است. 
ممکن است مراجع به علل زیر، احساس کند که خود قادر به تصمیم‌گیری نیست: 
1-3- مشاور هیچگاه به او اجازه‌ی تصمیم‌گیری نداده باشد و مراجع در هر مشکلی، به وی مراجعه کرده باشد.       
2-3- وابسته و متکی به پدر و مادر خویش، بار آمده است.       
3-3- عقده‌ی حقارت(خودکم‌بینی) داشته باشد          
مشاور باید در مواجهه با مراجع مذکور، طوری عمل کند که در وی، قدرت تصمیم‌گیری و اتکا به نفس به وجود آید.          
مشاور نه‌ تنها باید به وجود قابلیت تصمیم‌گیری در همه افراد اعتقاد داشته باشد، بلکه باید در عمل نیز، قدرت تصمیم‌گیری و خودرهبری را در مراجعان تقویت کند.           
از این لحاظ، این اصل با اصل دوم یعنی احترام به ارزش، فرد معادل است؛ احترام به این که فرد، خود قابلیت اداره‌ی زندگی خویش را دارد.
4-   مشاوره، یک رابطه مجاز و آزاد است. مراجع باید طی مشاوره، آزادی کامل داشته باشد تا بتواند هرچه می‌خواهد بگوید. حتی ممکن است از اظهارات مراجع، شوکی به مشاور دست بدهد، یا آنکه گفته‌های وی دور از اخلاق است. با این حال، مشاور باید کاملاً به حرف‌های او گوش بدهد و از ارزیابی، قضاوت کردن، سرزنش کردن، قیافه گرفتن و ایجاد صداهایی که این چنین معانی داشته باشند، پرهیز کند. بدیهی است که مشاور نباید بی‌تفاوت باشد؛ زیرا مراجع باید احساس کند مشاور به او توجه دارد و به سخنانش گوش می‌دهد. این‌، هنر است که در عین آن که مشاور نشان می‌دهد که به مراجع توجه دارد و به سخنان او گوش می‌دهد، نباید مراجع احساس کند که ارزیابی، قضاوت، یا سرزنشی در کار است.
رابطه مشاور و مراجع یک رابطه مجاز و مختارانه، و رابطه‌ای غیر معمول است؛ زیرا در روابط معمولی قضاوت و ارزیابی وجود دارد. مشاور تنها شخصی است که رابطه‌ای آزاد را با مراجع برقرار می‌کند و مراجع تنها در جلسه مشاوره می‌تواند مطالب خود را آزادانه بیان کند؛ زیرا هیچ قضاوتی در مورد او صورت نمی‌گیرد.
5-   راهنمایی نباید به مراجع تحمیل شود و به اجبار انجام گیرد. چون راهنمایی به منظور رشد شخصی فرد صورت می‌گیرد. بنابراین چنانچه کسی را به اجبار تحت راهنمایی قرار دهند، هدف مذکور عملی نخواهد شد.        
در مورد دانش‌آموزانی که برای مشاوره فرستاده می‌شوند، یا به وسیله مشاور احضار می‌شوند باید قبل از هر چیز به رفع اکراه، بی‌علاقگی و مقاومت آنان در برابر راهنمای اقدام شود.
6-   چون راهنمایی، جریانی پیوسته در زمینه کمک به فرد است، بنابراین باید در تمام طول زندگی ادامه یابد  و دوران تحصیل، از ابتدائی آغاز شود، و تا پایان تحصیل انجام گیرد.
7-   در امر راهنمایی، تمام جنبه‌های شخصیتی دانش‌آموز و رشد و تکامل فردی او مورد توجه قرار می‌گیرد. در مدارس، اساساً رشد عقلی دانش‌آموزان مورد نظر است و عوامل عاطفی و شخصیتی، زمانی مورد توجه قرار می‌گیرند که در یادگیری دانش‌آموزان خللی ایجاد کنند؛ در حالی که در راهنمایی، جنبه‌های مختلف شخصیت اعم از عقلی، عاطفی، اجتماعی و جسمی، و رشد و تکامل همه‌جانبه دانش‌آموز در نظر گرفته می‌شود.
8-   راهنمایی، قسمت عمده‌ای از فعالیت‌های آموزشی است. بخش مهمی از فعالیت‌های آموزشی را خدمات راهنمایی تشکیل می‌دهند، تا جایی که بعضی از متخصصان، راهنمایی را مترادف با تعلیم و تربیت به شمار می‌آورند.
9-   راهنمایی، در قبال هم فرد و هم جامعه، مسئولیت دارد. اساس و پایه اندیشه راهنمایی، بر توجه به فرد و نیازمندی‌ها و رشد وی استوار است. با وجود این، توجه به نیازهای جامعه، در خور اهمیت بسیار است و در راهنمایی، ضمن توجه به فرد، به صورت غیرمستقیم یعنی از طریق کمک به اشتغال مناسب و جلب توجه فرد به مشاغل مورد نیاز جامعه، مسئولیت آن در برابر جامعه نیز انجام می‌شود.
10-مشاور معتقد است که فرد مختار و مسئول است و صلاحیت حل مشکلات خود را دارد؛ بنابراین او قادر است  که به کمک مشاور، شخصاً به حل مشکلات خود بپردازد.
11-شرط اصلی موفقیت در برنامه راهنمایی، همکاری کلیه کارکنان مدرسه است؛ بنابراین مدیر، معلم، مشاور و سایر متخصصان راهنمایی، باید هماهنگ با یکدیگر، در پیشبرد برنامه‌های راهنمایی کمک کنند.
12-راهنمایی، برای همه افراد و در تمام سنین انجام می‌گیرد.
13-در راهنمایی، به پاسخگویی به تفاوت‌های فردی از نظر توانایی‌ها و محدودیت‌ها، توجه خاصی می‌شود و در این زمینه، از طریق کمک به دانش‌آموز در انتخاب شغل و توزیع فارغ‌التحصیلان در مشاغل مورد نیاز جامعه، عمل مناسب صورت می‌گیرد.